«چرا قیمت جهانی طلا در حال صعود است؟»

طلا در طول تاریخ بشر همواره چیزی فراتر از یک فلز بوده است. از دوران باستان که بهعنوان نماد قدرت و ثروت در خزانههای پادشاهان نگهداری میشد، تا قرن بیستم که پشتوانهٔ نظام پولی بینالمللی بود، و تا امروز که بهعنوان «دارایی امن» شناخته میشود، طلا همواره نقشی کلیدی در اقتصاد جهانی ایفا کرده است. در سال ۲۰۲۵، بار دیگر شاهد جهش قیمت جهانی طلا هستیم؛ قیمتی که به رکوردهای تاریخی نزدیک شده و حتی از مرز ۳۴۰۰ دلار در هر اونس عبور کرده است. این افزایش تنها نتیجهٔ عرضه و تقاضای ساده نیست، بلکه حاصل مجموعهای پیچیده از عوامل اقتصادی، سیاسی، روانی و ساختاری است. پرسش اصلی این است: چه نیروهایی پشت این صعود قرار دارند و آیندهٔ این روند به کجا خواهد انجامید؟
سیاستهای پولی و نقش فدرال رزرو
یکی از مهمترین محرکهای قیمت طلا، سیاستهای پولی بانکهای مرکزی بهویژه فدرال رزرو آمریکاست. در سال ۲۰۲۵، اگرچه نرخ بهره در سطح نسبتاً بالایی باقی مانده، اما بازارها انتظار دارند که در ماههای آینده کاهش یابد. همین انتظار کافی بوده تا سرمایهگذاران به سمت طلا حرکت کنند، زیرا کاهش نرخ بهره به معنای بازده کمتر اوراق خزانه و تضعیف دلار است.
علاوه بر این، فدرال رزرو سیگنال داده که ممکن است نرخ تورم بالاتر از هدف سنتی ۲ درصد را بپذیرد و به سطحی نزدیک به ۳ درصد رضایت دهد. چنین رویکردی به معنای سیاست پولی انبساطیتر و کاهش اعتماد به دلار است؛ شرایطی که به نفع طلا تمام میشود. تجربهٔ تاریخی نشان داده است که هرگاه بانکهای مرکزی سیاستهای انبساطی اتخاذ کردهاند، طلا بهعنوان پناهگاه امن سرمایهگذاران در برابر کاهش ارزش پول ملی درخشیده است.
ضعف دلار آمریکا و اثر آن بر طلا
طلا در بازارهای جهانی به دلار معامله میشود. وقتی ارزش دلار کاهش مییابد، طلا برای خریداران خارجی ارزانتر میشود و تقاضا افزایش مییابد. در سال جاری، شاخص دلار آمریکا در برابر یورو و ین افت محسوسی داشته است. این ضعف دلار نهتنها خرید طلا را برای کشورهای دیگر جذابتر کرده، بلکه نشانهای از نگرانی نسبت به جایگاه اقتصادی آمریکا نیز تلقی میشود.
در واقع، کاهش ارزش دلار به معنای کاهش اعتماد به قدرت خرید آن است. سرمایهگذاران جهانی در چنین شرایطی به دنبال داراییهایی هستند که ارزش خود را مستقل از دلار حفظ کنند. طلا، بهعنوان داراییای که هیچ کشوری نمیتواند آن را چاپ کند، بهترین گزینه است. این رابطهٔ معکوس میان دلار و طلا بارها در تاریخ تکرار شده و امروز نیز یکی از عوامل اصلی صعود قیمتهاست.
تورم پایدار و نگرانی از کاهش قدرت خرید
اگرچه نرخ تورم در برخی کشورها اندکی کاهش یافته، اما همچنان بالاتر از اهداف رسمی بانکهای مرکزی است. در آمریکا، نرخ تورم حدود ۲.۵ تا ۳ درصد باقی مانده است. این سطح از تورم، نگرانی سرمایهگذاران را دربارهٔ کاهش قدرت خرید پولهای کاغذی افزایش داده است.
طلا بهعنوان یک دارایی بدون بازده، در شرایط عادی ممکن است جذابیت کمتری داشته باشد، اما در دورههای تورمی، نقش آن بهعنوان «حافظ ارزش» پررنگتر میشود. بسیاری از سرمایهگذاران نهادی و خرد بخشی از داراییهای خود را به طلا اختصاص دادهاند تا در برابر کاهش ارزش پول محافظت شوند. این رفتار نهتنها در کشورهای غربی بلکه در اقتصادهای نوظهور مانند هند و چین نیز بهوضوح دیده میشود.
تقاضای بانکهای مرکزی: تغییر در معماری مالی جهان
یکی از روندهای مهم سالهای اخیر، افزایش خرید طلا توسط بانکهای مرکزی بهویژه در کشورهای در حال توسعه است. چین، روسیه، هند و ترکیه ذخایر طلای خود را بهطور قابلتوجهی افزایش دادهاند. این اقدام دو دلیل اصلی دارد: نخست، کاهش وابستگی به دلار آمریکا و دوم، ایجاد پشتوانهای مطمئن در برابر بحرانهای مالی.
در شرایطی که تنشهای ژئوپولیتیک و تحریمهای اقتصادی به ابزار سیاست خارجی تبدیل شدهاند، بسیاری از کشورها به این نتیجه رسیدهاند که نگهداری ذخایر دلاری میتواند آنها را آسیبپذیر کند. طلا، بهعنوان داراییای که هیچ کشوری نمیتواند آن را مسدود یا تحریم کند، جایگزینی امن به شمار میرود. این تغییر در معماری مالی جهان، تقاضای پایدار و قدرتمندی برای طلا ایجاد کرده است.
ریسکهای ژئوپولیتیک و ناامنی جهانی
طلا همواره در زمان بحرانهای سیاسی و امنیتی بهعنوان «دارایی امن» مطرح بوده است. در سال ۲۰۲۵، تنشهای ژئوپولیتیک در خاورمیانه، از جمله درگیریهای مرتبط با ایران و اسرائیل و نگرانی دربارهٔ امنیت تنگهٔ هرمز، سرمایهگذاران را به سمت طلا سوق داده است. همچنین جنگ در اوکراین و بیثباتی در برخی مناطق دیگر جهان، فضای نااطمینانی را تشدید کرده است.
در چنین شرایطی، حتی اگر نرخ بهره بالا باشد، سرمایهگذاران ترجیح میدهند بخشی از دارایی خود را به طلا منتقل کنند تا در برابر شوکهای احتمالی محافظت شوند. این رفتار روانی، خود به چرخهای تقویتی تبدیل میشود: افزایش قیمت طلا باعث جلب توجه رسانهها و سرمایهگذاران بیشتر میشود و همین امر تقاضا را باز هم بالا میبرد.
نقش بازارهای نوظهور و تقاضای مصرفی
علاوه بر عوامل کلان اقتصادی و سیاسی، نباید نقش تقاضای مصرفی در بازارهای نوظهور را نادیده گرفت. در کشورهایی مانند هند و چین، طلا نهتنها یک دارایی سرمایهای بلکه بخشی از فرهنگ و سنت است. در هند، فصل عروسیها و جشنوارهها همواره با افزایش تقاضای طلا همراه است. در چین نیز طلا بهعنوان هدیه و سرمایهگذاری خانوادگی جایگاه ویژهای دارد.
با رشد طبقهٔ متوسط در این کشورها، تقاضای مصرفی برای طلا افزایش یافته و به یکی از محرکهای پایدار بازار تبدیل شده است. این تقاضا، برخلاف سرمایهگذاریهای سفتهبازانه، کمتر تحتتأثیر نوسانات کوتاهمدت قرار میگیرد و به تثبیت قیمتها کمک میکند.
ارتباط طلا و نفت
یکی دیگر از عوامل مهم، ارتباط میان قیمت طلا و نفت است. افزایش قیمت نفت معمولاً به معنای افزایش هزینههای انرژی و فشار تورمی است. در چنین شرایطی، سرمایهگذاران برای محافظت از ارزش داراییهای خود به طلا روی میآورند. در سال ۲۰۲۵، با وجود تنشهای ژئوپولیتیک در خاورمیانه و نگرانی دربارهٔ عرضهٔ نفت، قیمت نفت نیز روند صعودی داشته است. این همزمانی افزایش قیمت نفت و طلا نشان میدهد که بازارها بهطور همزمان نسبت به ریسکهای تورمی و ژئوپولیتیک واکنش نشان میدهند.
رفتار بازارهای مالی و سرمایهگذاران
بازارهای سهام جهانی در سال جاری با نوسانات شدیدی مواجه بودهاند. نگرانی از رکود اقتصادی، کاهش رشد چین و بحران بدهی در برخی کشورهای در حال توسعه، اعتماد سرمایهگذاران به بازارهای سنتی را تضعیف کرده است. در چنین فضایی، طلا بهعنوان «بارومتر ترس» عمل میکند؛ هر بار که اعتماد به آینده کاهش مییابد، قیمت طلا افزایش پیدا میکند.
این رفتار روانی، خود به چرخهای تقویتی تبدیل میشود: افزایش قیمت طلا باعث جلب توجه رسانهها و سرمایهگذاران بیشتر میشود و همین امر تقاضا را باز هم بالا میبرد. به همین دلیل است که برخی تحلیلگران معتقدند بخشی از افزایش اخیر قیمت طلا ناشی از «اثر گلهای» در میان سرمایهگذاران است.
سخن آخر
افزایش قیمت جهانی طلا در سال ۲۰۲۵ حاصل برهمکنش مجموعهای از نیروهای اقتصادی، سیاسی و روانی است. از یکسو سیاستهای پولی انبساطی و انتظار کاهش نرخ بهره در آمریکا، ضعف دلار و تداوم تورم، زمینهای فراهم کردهاند که سرمایهگذاران بهدنبال پناهگاهی امن باشند. از سوی دیگر، خرید گستردهٔ بانکهای مرکزی، تنشهای ژئوپولیتیک در خاورمیانه و اروپا، و بیاعتمادی به بازارهای مالی سنتی، تقاضا برای طلا را تقویت کردهاند. در کنار این عوامل کلان، تقاضای مصرفی در بازارهای نوظهور مانند هند و چین نیز بهعنوان نیرویی پایدار عمل میکند و به تثبیت روند صعودی کمک مینماید.
طلا بار دیگر نشان داده که تنها یک فلز گرانبها نیست، بلکه آینهای است که ترسها و امیدهای بشر را بازتاب میدهد. هر زمان که نااطمینانی بر اقتصاد جهانی سایه میاندازد، درخشش این فلز پررنگتر میشود. با این حال، آیندهٔ آن به شدت وابسته به مسیر تورم، سیاستهای پولی و تحولات ژئوپولیتیک خواهد بود. اگر شرایط آرامتر شود و اعتماد به ارزهای ملی بازگردد، ممکن است قیمتها تعدیل شوند. اما تا زمانی که جهان درگیر بحرانها و نگرانیهاست، بعید است جذابیت طلا کاهش یابد.
به بیان دیگر، طلا همچنان «پناهگاه نهایی» باقی خواهد ماند؛ داراییای که در دل بحرانها ارزش خود را حفظ میکند و در زمانهای که آینده مبهم است، به سرمایهگذاران آرامش خاطر میبخشد.
